یاران مهدی (عج)

انجمن دینی

یاران مهدی (عج)

انجمن دینی

انجمن گفتگوی دینی و پاسخ به سوالات دینی



اطلاعیه :

با توجه به کاربر محور بودن انجمن همه مطالب سایت مورد تائید نمی باشد و نام کاربری

کارشناسان سایت با رنگ آبی و سبز مشخص شده است.

در این انجمن هر گونه سوالی که داشته باشید میتوانید بپرسید و جواب منطقی و صحیح خود را از کارشناسان دریافت کنید 


برای ورود کلیک کنید :ورود به انجمن 

پرسش های یک فرد از ایت الله لنکرانی و پاسخ های ایت الله به ایشان

آیا خدا دلتنگ می‌‌شود؟ آیا حوصله خدا سر می‌رود؟ آیا خدا نیاز دارد با کسی حرف بزند؟ آیا خدا نیاز دارد یک چیزی رو ببیند؟ آیا خدا نیاز دارد با چیزی بازی کند؟ آیا خدا نیاز به عبادت بنده‌‌اش دارد؟
آیا خدا نیاز دارد که موجوداتی را خلق کند، تا آن موجودات خدا را بپرستند؟ آیا خدا با خلق فرشته و انس و جن می‌‌خواهد برای خودش ارتش جمع کند تا با یکی دیگر بجنگد؟ آیا خدا نیاز به مهربانی دارد؟ آیا خدا مهربان است؟ آیا خدا عادل است؟ آیا خدا عدل را رعایت می‌‌کند؟ 
جواب شما را می‌‌دانم. اگر جواب شما درست است، پس چرا خدا انسان را آفرید؟ اگر خدا عادل است، پس چرا یک بچه‌‌ای وقتی به دنیا می‌‌آید می‌شود بچه‌‌ی پادشاه، و بچه‌‌ی دیگری می‌‌شود بچه‌‌ی فقیر؟ بچه اول در ناز و نعمت بزرگ می‌‌شود، اما بچه‌ی دوم حتّی ممکن است به شام شبش هم محتاج باشد؟ مگر به دنیا آمدن بچه‌‌ها دست خودشان است که انتخاب کنند در چه خانواده‌‌ای زندگی کنند؟ اگر خدا انسان را خلق نمی‌‌کرد، کدام بنده‌‌ای بود که بخواهد به بهشت برود یا کدام بنده‌‌ای بود که حقش ضایع شود؟ کدام بنده‌‌ای بود که اعمال ناشایستی انجام دهد که بعد مستحق جهنم باشد؟ اگر خدا مهربان است و از اول می‌‌دانست که اینگونه می‌‌شود، آیا نمی‌‌توانست که هیچ انسانی را خلق نکنه تا آن انسان هم گناه نکند و به جهنم نرود؟ به من در مدرسه می‌‌گویند که چون درخت هست، کوه هست، دنیا و زمین و زمان هست، پس خدا هم هست. آخه وجود زمین و زمان چه ربطی به بودن خدا دارد؟

1- خداوند؛ وجود بی نهایت و قادر مطلق است. او بر همه چیز قادر است و شکی نیست که قدرت او بی پایان است. خلقت عالم کائنات با آن همه عظمت و وسعتش همراه با نظم دقیق در بین موجودات عالم، بهترین گواه و دلیل بر قدرت خداوند است. از صفات خداوند؛ قادر، عالم، حی، و امثال این امور است. نتیجه وجود بی نهایت و قدرت مطلق این است که به چیزی نیازمند نیست، پس خداوند به هیچ چیزی نیاز ندارد. 

اما خلقت فرشتگان نیز به خاطر آن نیست که خداوندبه آنها نیاز داشته باشد بلکه سنت خداوند براین است که عالم را به صورت اسباب و مسببات آفریده است و تمام حوادث مهم این جهان را به وسیله فرشتگان که همه مطیع خداوند هستند جاری می‌‌کند و فرشتگان هم مأموریت خود را انجام می‌دهند تا قانون اسباب و مسببات در همه جا جاری گردد و کسی نپندارد که حوادث این عالم بدون اسباب و علل جاری می‌‌گردد.

قرآن کریم می‌‌فرماید «وَ ما یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلاَّ هُوَ»(مدثر:31)؛ لشکریان خداوند را غیر از خود او کسی دیگر نمی‌‌داند.

به عنوان مثال یک پشه کوچک با فرمان الهی بر انجام این کار قدرت دارد که لشکریان نمرود و خود او را نابود می‌‌کند، یا پرنده کوچکی به نام ابابیل، سپاه ابرهه را درهم می‌‌شکند. تمام مخلوقات و موجودات عالم، لشکریان خدا هستند و این نیز نه به خاطر نیاز، بلکه به خاطر جاری ساختن اسباب امور عالم از مجرای طبیعیش است و هر مخلوق و موجودی در این عالم مأموریت خاصی دارند و هیچکدام بدون حکمت آفریده نشده‌‌اند.

2- خداوند؛ عادل مطلق است و عالم را براساس عدالت خلق نموده است و محال است که ذره‌‌ای ظلم وستم در حق مخلوقات و بندگانش انجام دهد. دلیلش هم آنست که چون خداوند بی نیاز از همه کس و همه چیز می‌‌باشد و ضعف و سستی در او راه ندارد تا محتاج به ظلم و ستم بر دیگران باشد، لذا عادل مطلق است.

در عین آنکه خداوند؛ قادر مطلق است و به مهربانی دیگران نیاز ندارد، اما خودش به همه بندگانش مهربان است، بلکه به مراتب بیشتر از مادر نسبت به فرزندش، خداوند بندگانش را دوست دارد، ولکن این مهربانی خداوند نسبت به بندگانی است که زمینه رحمت و مهربانی او را با اطاعت از خداوند در خود باقی بگذارد، اما بنده که با طغیان و معصیت زمینه رحمت خدا را از بین ببرد، خود چنین انسانی با اعمال زشت و نافرجام، زمینه عذاب را برای خود فراهم می‌‌کند.
اما اینکه چرا خداوند بشر را خلق کرد؛ هدف از آن عبادت و معرفت و شناخت خداوند است و نتیجه آن؛ کمال است. در نتیجه خداوند انسان را با استعداد شگفت انگیزی خلق کرد تا به کمال برسد و خود خداوند متعال مى‏فرماید: «خلق نکردم جن و انس را مگر آنکه عبادت کنند»، که مقدمه عبادت، معرفت خداوند است.

بنابراین خداوند متعال هیچ موجودی و از جمله انسان را بدون هدف نیافریده است و کلاً عالم خلقت، هدفمند است و در قرآن کریم فلسفه و هدف از آفرینش جن و انس؛ «عبادت» بیان شده است که مفسّران آن را به معرفت و شناخت خداوند تفسیر کرده‌‌اند. لکن این بدان معنا نیست که خداوند نیاز به عبادت بشر دارد، بلکه به این معنا است که بشری که قابلیت معرفت و عبادت خداوند را دارد، خداوند این فرصت را در اختیار او گذاشته و اگر خدا او را خلق نمی‌‌کرد جای سؤال بود که خدایا وقتی من انسان این قابلیت را داشتم چرا فرصت به من ندادی و چرا خلق نکردی تا به کمال برسم.

به ادامه ی مطلب بروید  ادامه مطلب ...

علامت های شیطانی روی قوطی کفش

سلام دوستان 

امید وارم حالتان خوب باشد ....

امروز یک جفت کفش خریدم بعد این که رسیدم خونه عکس رو قوطی منو جذب خودش کرد بعد اینکه توجه کردم دیدم که عکس پر از نماد های شیطانی است ....

از جمله .....

آلت مقدس که شیطان پرستا عبادت میکننش ...

بز تک چشم .... ( که همون بز شیطانه و تک چشم داره دقیقا مثل شیطان )

علامت تک چشم که روی مثلث هستش (دجال)

پرچم هایی با علامت های بز 

قبرستانی شبیه قبرستان بقی که پشت الت مقدش کشیده شده 

اینم عکس هاش :!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!



نویسنده سعید جهانتاب 

توهین به پیامبر

به گزارش صراط، حجت‌الاسلام محمدهادی یوسفی غروی استاد و پژوهشگر تاریخ اسلام و شیعه و نویسنده کتاب تاریخ تحقیقی اسلام (موسوعة التاریخ الاسلامی) است. در پی انتشار فیلم موهن علیه پیامبر اعظم(ص)، گفت‌وگویی با وی در خصوص نخستین توهین‌کنندگان در تاریخ  صدر اسلام به ساحت مقدس رسول اکرم(ص) انجام دادیم که مشروح آن تقدیم خوانندگان گرامی می‌شود.

سوره‌ای که راجع به نخستین توهین‌کننده به پیامبر(ص) نازل شد

آیات سوره «مسد» که از سوره‌های قصار جزء سی‌ام قرآن کریم است و به موضوع جسارت «ابولهب» نسبت به پیامبراکرم(ص) پرداخته است؛ مراجعه به تفسیر این سوره و سیره نبوی در صدر اسلام حاکی از آن است که «ابولهب» عموی پیامبر اکرم(ص) و یکی از 10 فرزند حضرت عبدالمطلب بود.

عبدالمطلب جد پدری پیغمبر اکرم(ص) است؛ ایشان 10 فرزند داشته که حضرت عبدالله پدر پیامبر اکرم (ص)، حضرت ابوطالب(ع) و حضرت حمزه(ع) از یک مادر بودند و به جز اینها، پیامبر اکرم(ص) عموهای دیگری هم داشت.

ابولهب که بود؟

نام ابولهب، «عبدالعزی» نقل شده است و در واقع، «ابولهب» کنیه وی بود؛ «لهب» به معنای شعله آتش است؛ از عرب‌های آن زمان دور نبود که نام فرزندانشان را لهب بگذارند؛ آنها چنین فرهنگی داشتند و هنوز هم آثار آن باقی است؛ به عنوان مثال «صدام» یعنی صدمه زدن بسیار؛ «هدام» یعنی خراب‌کننده بسیار؛ فلسفه این کار عرب‌ها این بود که چون حکومتی نداشتند تا از آنها حمایت کند، باید فرزندان‌شان را سفاک، بی‌باک، خونریز و به تعبیر عرب‌ها شجاع و دلاور و جنگاور بار بیاورند؛ لذا خیال می‌کردند اگر فرزندانشان را از کودکی با این عنوان‌ها صدا بزنند، این موجب تلقین قوت، نیرومندی و شجاعت آنها می‌شود.

«
ابولهب» همسر «ام جمیل بنت حرب»، خواهر «ابوسفیان» به عنوان دشمن شماره یک پیامبر اکرم (ص) بود؛ نام ابوسفیان هم «فخر بن حرب» بود؛ «ام جمیل» برخلاف نامش، مانند برادرش «ابوسفیان» میان زنان، دشمن شماره یک حضرت محمد (ص) به شمار می‌رفت که ضدیت شدید با اسلام و پیامبر اسلام (ص) داشت.

بنی‌امیه در دوره جاهلیت از رقبای سرسخت بنی‌هاشم بود؛ در حالی که نه تنها با ازدواج «ابولهب» از قبیله بنی‌هاشم و «ام‌جمیل» از قبیله بنی‌امیه، روابط حسنه بین‌شان ایجاد نشد، بلکه منجر شد، این دشمنی‌های کینه‌توزانه خاندان بنی‌امیه از طریق «ام جمیل» به شوهرش «ابولهب» سرایت پیدا کند؛ از بررسی این قضیه به دست می‌آید که این زن، شرور و مسلط بر شوهرش بود.

  ادامه مطلب ...

آدینه که می شود

بارالها! چگونه باور کنم نبودنش را وقتی که محبت دستی نوازشگر در تار و پود وجودم ریشه می دواند چگونه باور کنم سکوت دریای چشمهایم را وقتی که قایق مهربانیش بی ناخدا در اوج آسمانها به پیش می رود.

آدینه که می شود قاصدکهای دلم را روانه آستان دوست می کنم تا پیام آور حضور صدفی باشد که یازده مرواید سبز را با خود به
همراه دارد. وقتی کسی نیست که درد آشنایم باشد فرشته ای پیدا می شود تا در خلوت شبهای تار تسلی بخش خاطرم باشد. هنوز ستاره ای بی نورم که در انتظار شعاعی از خورشید لحظه شماری می کنم. کویری در انتظار آبم و حتی دریای اشکهایم کویرتف زده وجودم را سیراب نمی کند. از ستارگان آسمان سراغ می گیرم و چون پرنده ای عاشق گمگشته
ام را درمیان فرشتگان آسمان می جویم.
با من بگو چگونه از رویش یاس ها بگویم ،
وقتی که نرگسی های چشمم در انتظار آمدنت سوسو می زنند. هر شب با یاد تو به خواب می روم و صبح در انتظار ... می دانم که می آیی و غبار غم و اندوه هزاران ساله را از قلبهای خسته مان می زدایی و اشکهای زلالمان را از گونه هایمان برمی چینی. می آیی و ضریح گمشده یاسی کبود را نشانمان میدهی و مسیح مریم را با خویش همراه می سازی . می آیی و صندوقچه موسی را برایمان می گشایی و آنگاه در کنار کعبه عشاق سر بر آستان بندگی خدایی می سایی که آمدنت را به منتظران و مستضعفان جهان وعده داده بود. می آیی و در فراسوی نگاه منتظرمان، قلبهای کوچک و امیدوارمان را به هم پیوند میدهی و آن
روز، روز شادی چشمهای منتظری است که عاشقانه می گریند و به سویت بال و پر می گشایند 



نویسنده :مهدی یوسفی 


آخرالزمان در یهود و مسیحیت

در تعالیم بسیاری از ادیان خبر از وقوع آخرالزمان و پایان دنیا در زمان نامشخصی در آینده آمده است. در حالی‌که چنین حادثه‌ای با نابودی تمدن بشری یا پاکسازی زمین از زندگی انسان، در اذهان تجلی می‌یابد، مذاهب آزاداندیش معمولاً با نگاه تشبیهی به آن نگریسته و آن را نمادی از مرگ می‌دانند.
اغلب مذاهب در تعالیم خود ادعا می‌کنند «برگزیدگان» یا «شایستگان» مذهب حقیقی واحد، از حوادث آینده در امان خواهند ماند و به پاس کشمکش‌ها و رنج‌هایی که در این میان تحمل کرده‌اند به سوی بهشت رهنمون می‌شوند. هم‌چنین گفته شده ناشایستگان (بی‌ایمانان یا پیروان دیگر ادیان) با زندگی ابدی در دوزخ، سرگردانی معنوی یا نابودی روبرو می‌شوند. از منظر دیدگاه‌های میانه‌روتر بهشت و جهنم واقعی نبوده، تشبیهی از حالات روحانی و معنوی در زندگی و یا بعد از آن به حساب می‌آیند.
این موضوع در کتب مذهبی با واژه «آخرت‌شناسی»1 شناخته شده و می‌توان ردپای آن‌را در ابتدایی‌ترین اعصار تمدن یافت. افسانه‌های مشهوری در ارتباط با پایان جهان وجود دارد. از جمله داستان «رگناروک»2 و کتاب مکاشفه. کتاب مکاشفه توصیف‌گر جنگ پایانی میان خیر و شر و «آرماگدون» پیشگویی شده از منظر مسیحیت می‌باشد.

آخرالزمان یهودی

در کتاب تلمود در رسالة آودا زراه3 در صفحة 9A آمده است جهان ما تنها شش هزارسال عمر خواهد نمود:
...
تنا دبی ایلییا هو4 آموخت: جهان مقدر است شش‌هزار سال عمر کند. دو هزارسال اول «پوچ» است؛ دو هزار سال بعد عصر تورات است. [از ابراهیم تا کامل شدن میشنا، قسمت اول تلمود]؛ و دوهزار سال بعد [آخر] دورة ماشیح است؛ یعنی عصر مسیحایی ممکن است در این دوره آغاز شود. به خاطر گناهان ما [یهودیان] بسیاری از [فرصت‌های آمدن ماشیح] سپری شده [و ماشیح هنوز نیامده است].
در آیین یهودیان پایان دنیا «آچاریت هیامیم»5 (به معنی آخرالزمان) نام دارد که طی آن هزاران حادثه برای واژگونی جهان کهنه و آغاز مرحلة جدیدی که در آن همة انسان‌ها خداوند را ـ به عنوان کسی که بر همه کس و همه چیز حکمرانی می‌کند ‌ـ می‌شناسند، رخ می‌دهد. یکی از حکیمان تلمود می‌گوید: «پایان دوران را برسان، اما اجازه بده من آن زمان را نبینم.» چون این دوره با کشمکش‌ها و رنج‌های فراوانی همراه خواهد بود.
تقویم یهودی (لاچ)6 کاملاً براساس زمان فرض شدة خلقت جهان در کتاب پیدایش تنظیم شده است. بسیاری (به‌طور برجسته محافظه‌کاران، یهودیان اصلاح‌طلب و بعضی مسیحیان) معتقدند عصر تورات نمادین است. برمبنای تعالیم یهودیان دیرین و یهودیان ارتودوکس عصر حاضر، این دسته‌بندی دقیق و واقعی است و همیشه استوار بوده و خواهد بود. تنظیم‌های دقیق با سال‌های کبیسه، به منظور در نظر گرفتن تفاوت میان تقویم قمری و تقویم شمسی به عمل آمده است؛ زیرا تقویم یهودیان براساس هر دو می‌باشد. بنابراین سال 2000 میلادی برابر است با سال 5760 تقویم یهودی، از زمان آفرینش جهان؛ براساس این محاسبات پایان جهان در سال 2240 روی خواهد داد.
برمبنای عقاید رایج یهودی، پایان جهان با حوادث زیر همراه است.
1.
تجمع یهودیان پراکنده و تبعید شده در اسرائیل؛
2.
شکست همة دشمنان اسرائیل؛
3.
ساخت معبد سوم در اورشلیم (قدس) و از سرگیری آیین قربانی و امور معبد؛
 

نویسنده :مهدی یوسفی ادامه مطلب ...

امام مهدی کیست؟

سخن از امام مهدی علیه السلام سخن از یک موضوع عقیدتی و مذهبی بسیار حساس و مهمی است که رابطه تنگاتنگ وگسست ناپذیری با اسلام و مسلمانان دارد، چرا که وجود گرانمایه او یک واقعیت اسلامی و از مهم ترین مسایل دینی و از اساس مکتب و ایمان به ارزشهای معنوی است.
بحث از شخصیت آن حضرت، آنگونه که برخی از نویسندگان منحرف پنداشته اند، بحث از افسانه ای نیست که شیعه آن را به منظور آرامش بخشیدن به روان ناآرام خویش که در رهگذر قرون و اعصار تحت فشار ظلم و استبداد بوده است -ساخته باشد و بخاطر مرهم نهادن بر قلب زخم خورده ای که باران مصائب در مسیر زمان بر سر آنان باریده است- سر هم کرده باشد.
بحث از امام مهدی علیه السلام آنگونه که برخی فیلسوف نماها گفته اند اندیشه ای نیست که به منظور تخفیف دردها و آرامش بخشیدن به رنج و فشاری باشد که از رهگذر حاکمیت زمامداران بیدادگر قرون و اعصار، در برخی اذهان و افکار جایگزین شده باشد.
و نیز آنگونه که برخی عناصر نادان مدعی دانش و فرهنگ، تصور کرده اند، خرافه ای نیست که آن را، داستان سرایان ساخته و پرداخته و به اسلام چسبانده باشند و نیز بازیچه تاریخی نیست تا اسباب تمسخر دشمنان بداندیش و دلقک و یاوه گو باشد؛ بلکه یک واقعیت اسلامی است که در خور اهمیت بخشیدن بسیار


و ژرف نگری فراوان ارزیابی و روشنگری اساسی است.
مسأله تداوم حیات اسلام و شکوه قرآن است، بحث مهم و اصیلی است که قرآن نویدگر آن است و پیامبر در موقعیتهاو مناسبتهای گوناگون ا زآن سخن به میان آورده، امامان نور علیه السلام نوید و بشارت آن را نه تنها به شیعیان خود که به تمامی مسلمانان قرون واعصار داده اند و به دانشمندان، مفسران، محدثان و مورخان نام آور، در رهگذر قرون و اعصار، کتابهای مفصل و مستقلی پیرامون آن نوشته اند.
با این بیان، موضوع امام مهدی یک موضوع استراتژیک و بسیار مهم و در نوع خود بی نظیر است و از امتیازات بسیار ویژه ای، برخوردار است.
مسأله ای است که پیرامون آن بسیار گفتگو شده و در آستانه آن، فراوان، برخورد افکار و اندیشه ها صورت گرفته و قلم فرساییها شده است. از این رو، گروهی بدان ایمان آورده و گروهی دچار حیرت گشته و برخی دیگران را به باد استهزاء گرفته اند.
امام مهدی علیه السلام شخصیت برجسته ای است که درست 1142 سال پیش از نگارش این کتاب دیده به جهان گشوده و هم اکنون زنده است، بر روی این سیاره خاکی زندگی می کند و بسان دیگر انسانها، غذا می خورد و آب می نوشد و خدای خویش را عاشقانه و خالصانه عبادت می کند و در انتظار دریافت فرمان ظهور خویش است.
آن گرامی از دیدگان نهان است. مردم او را نمی بینند و نمی شناسند و او نیز خویشتن را معرفی نمی کند و در هر نقطه ای از جهان که اراده کند، حضور می یابد. او بر سراسر جهان تسلط و اشراف دارد و به همه بندگان، شهرها و کشورها احاطه دارد. به اذن خدا هر رخدادی در سراسر جهان رخ دهد می داند و روزی که نزد خدا مشخص است و برای ما نامعلوم، از پس پرده غیبت ظاهر می شود و علائم


و نشانه های قطعی پیش از ظهور او پدیدار می گردد.
پس از ظهور، بر سراسر گیتی حکم می راند و مسیح علیه السلام از آسمان فرود آمده و به امامت او نماز می خواند.
همه دولتها و ملتها در سراسر جهان، در برابرش خاضع می گردند و مذاهب و ادیان سر فرود می آورند.
اسلام راستینی را که نیای گرانقدرش محمد صلی الله علیه و اله و سلم آورد، با خود می آورد و پیاده می کند....
اینها برخی سر فصلها پیرامون شخصیت آن گرامی و بسان فهرستی برای این کتاب است. 



نویسنده :مهدی یوسفی



آیامی دانیدهای قرآنی

1-چند سوره با(الحمدلله)شروع می شود؟5سوره(حمد،انعام،کهف،سبأ،فاطر).             

2-کدام سوره به (مادر قرآن)معروف است؟سوره حمد

3-کدام سوره قرآن تعداد کلماتش برابر با تعداد سوره های قرآن است؟سوره تکویر

4-نام چه تعداد از سوره های قرآن یک حرفی است؟سوره های (ق)و(ص)

5-سوره ای که همنام یکی از(فروع دین)است و چه نام دارد؟سوره حج

6-چند سوره با(انّا)شروع می شود؟4سوره(فتح،نوح،قدر،کوثر)

7-کدام سوره به سوره(امام حسین(ع))معروف است؟سوره ی فجر

8-سوره ای که تعداد آیاتش برابر با تعداد (14معصوم(ع))است چه نام دارد؟ سوره ی صف

9-کدام سوره(همنام یکی از شهرهای ایران)است؟سوره ی نور

10-سوره هایی که به(مسبّحات)مشهور هستند کدامند؟سوره های (حدید، حشر،صف،جمعه،تغابن و اعلی)




نویسنده :مهدی یوسفی  

آثار ایمان در دنیا

 

در قرآن کریم در آیه 26 سوره انفال آمده است:

 «واذکروا اذ انتم قلیل مستضعفون فی الارض تخافون ان یتخطفکم 

الناس فاواکم و ایدکم بنصره و رزقکم من الطیبات لعلکم تشکرون

؛ به یاد آرید زمانی را که جمعیتی اندک بودید و مردمی ناتوان در زمین به شمار می آمدید.

 بیم آن داشتید که مردم دیگر شما را از میان بردارند. پس خدای متعال شما را مأوی داد و با یاری خودش یاری و تأیید و تقویت نمود و شما را از نعمتهای پاکیزه و خوب برخوردار کرد. 

همه اینها برای این است که شما شاکر و سپاسگذار باشید».

ترجمه وصیّتنامه علاّمه مجلسى

به نام خداى بخشایشگر مهربان

اقاریر حقّه

خدایا! اى آفریننده آسمانها و زمین ! اى داناى نهان و آشکار ! اى بخشایشگر مهربان ! خدایا ! در دار دنیا با تو عهد مى کنم . خدایا ! گواهى مى دهم که البتّه معبود بحقّى جز تو نیست . تو یکتائى و براى تو شریکى نیست ، و البتّه محمّد ـ خدا بر او واهلش درود پیاپى بفرستد ـ بنده تو و رسول توست ؛ و البتّه بهشت راست است ؛ و البتّه ، دوزخ راست است ؛ و البتّه برانگیخته شدن مردگان ، راست است و حساب ، راست است و بر آورد عمل ، راست است وقبر ، راست است و ترازوى عمل ، راست است ؛ و البتّه دین ، همان گونه است که توصیف فرموده اى ؛ و البتّه اسلام ، همان گونه است که مقرّر فرموده اى ؛ و البتّه گفتنى همان است که گفته اى ؛ و البتّه تو خداى حقّ آشکارى (پوشیدگى و ابهامى در ثبوت و وجود تو نیست) . خدا از جانب ما مسلمانان به محمّد ـ خدا بر او وآلش درود پیاپى بفرستد ـ بهترین پاداش را عنایت فرماید و محمّد و آل محمّد را توأم باسلام (امان از هر گزند زنده و پاینده و جاوید) نگاه دارد.

دست حاجت به درگاه خدا

خدایا! اى اندوخته (و ذخیره) من ، هنگام اندوه (و گرفتارى) من! و اى یار من هنگام سختى من! ، و اى ولىّ نعمت من! ، (اى) معبود من و معبود پدرانم (ومادرانم)! هیچ گاه مرا یک چشم بهمزدن به خودم وامگذار ؛ زیرا اگر تو مرا باندازه یک چشم به هم زدن به خودم واگذارى ، البتّه به شرّ نزدیک مى شوم و از خیر دور مى گردم ؛ سپس وحشت مرا در قبر به آرامش مبدّل ساز و براى روزى که تو را ملاقات مى کنم ، در حالى که نامه اعمالم گسترده است ، نزد خود عهدى قرار بده که در امان تو باشم.

ستایش و درود

ستایش ، خاصّ خدایى است که او باقى مى ماند و بس ، و عظمت و سلطه و دولت او جاوید مى ماند و بس . او کسى است که به قدرت و بقا تشرّف دارد ، و بندگانش را به مرگ و فناء مقهور ساخته است ، و دادن نعمتهاى ظاهر و باطن بر عهده اوست و بس ؛ و درود پیاپى برسید رسولان و فخر جهانها وشفیع گناهکاران ، محمّد بن عبداللّه ، خاتم پیامبران و بر اهل بیت پاکانش که شفیعان روز جزایند بالخصوص وصىّ محمّد وحبیب او و جانشینش بر امّتش امیرالمؤمنین و اشرف الوصیّین.

 

ادامه مطلب ...

دعوت نامه

با سلام به همه ی دوستانی که علاقه به نوشتن وب دارند ....

من در این پست تصمیم دارم  کسانی رو که دوست دارند  در وبلاگ ما نویسنده باشند و بتونند در این وبلاگ مطالب 

مذهبی خود را ثبت کنند دعوت میکنم .....

اگر  موافق هستید لطفا ایمیل خود را در قسمت نطرات این پست بصورت خصوصی به ما ارسال کنید تا ما لینک پنل نویسندگی را به ایمیل شما ارسال کنیم .....

با تشکر 


آخرین کتاب انیشتین / موضوع : نامه نگاری انیشتین با آیت الله العظمی بروجردی قدس سره

آلبرت اینشتین در رساله­ی پایانی عمر خود با عنوان : دی ارکلرونگ"، یعنی : بیانیه" ، که در سال 1954 ( =1333ش ) آن را در آمریکا و به آلمانی نوشته است اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح می­دهد و آن را کامل­ترین و معقول­ترین دین می­داند. این رساله در حقیقت همان نامه نگاری محرمانه­ی اینشتین با آیت­الله العظمی بروجردی (فوت 1340 ش = 1961 م) است که توسط مترجمین برگزیده­ی شاه ایران و به صورت محرمانه صورت پذیرفته است.اینشتین در این رساله "نظریه نسبیت" خو درا با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از نهج­البلاغه و بیش از همه بحارالانوار علامه­ی مجلسی (که از عربی به انگلیسی و ... توسط حمیدرضا پهلوی (فوت 1371 ش) و ... ترجمه و تحت نظر آیت الله بروجردی شرح می­شده تطبیق داده و نوشته که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمی­شود و تنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه پیچیده "نسبیت" را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان نفهمیده­اند. از آن جمله حدیثی است که علامه مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم (ص) نقل می­کند که : هنگام برخاستن از زمین دامن یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی می­خورد و آن ظرف واژگون می­شود. اما بعد از این که پیامبر اکرم (ص) از معراج جسمانی باز می­گردند مشاهده می­کنند که پس از گذشت این همه زمان هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است ... اینشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه­ی "انبساط و نسبیت زمان" دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن می­نویسد....همچنین اینشتین در این رساله "معاد جمسانی" را از راه فیزیکی اثبات می­کند (علاوه بر قانون سوم نیوتون = عمل و عکس العمل .) او فرمول ریاضی "معاد جسمانی " را عکس فرمول معروف "نسبیت ماده و انرژی" می­داند:E=M.C2>>M=E:C2 یعنی اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره عینا" به ماده تبدیل شده و زنده خواهد شد.اینیشتین در این کتاب همواره از آیت­ الله بروجردی با احترام و بارها به لفظ "بروجردی بزرگ" یاد کرده و از شادروان پروفسور حسابی نیز بارها با لفظ "حسابی عزیز"...000/000/3 دلار بهای خرید این رساله توسط پروفسور ابراهیم مهدوی (مقیم لندن) با کمک برخی از اعضاء شرکت­های اتومبیل بنز و فورد و .. از یک عتیقه­ دار یهودی بوده و دستخط اینشتین در تمامی صفحات این کتابچه توسط خط شناسی رایانه­ای چک شده و تأیید گشته که او این رساله را به دست خود نوشته است. هم اکنون این کتاب ارزشمند در حال ترجمه از آلمانی به پارسی – توسط دکتر عیسی مهدوی (برادر دکتر ابراهیم مهدوی) و توأم با تحقیق و ارائه منابع مذکور در متن (توسط اینجانب) می­ باشد و بسیاری از متن آن ترجمه و تحقیق فنی شده است . اصل نسخه این رساله اکنون جهت مسائل امنیتی به صندوق امانات سری لندن – بخش امانات پروفسور ابراهیم مهدوی – سپرده شده و نگهداری می­شود. توضیحات بیشتر و شماره ثبت آن را برای اطلاع خوانندگان در آغاز برگزیده این کتابچه ارائه خواهیم داد.گزده­ای از آخرین رساله اینشتین: (DIE ERKLA"RUNG دی ارکلرونگ = بیانیه) ترجمه: دکتر عیسی مهدوی 
ادامه مطلب ...

قرآن من شرمنده توام.......؟

قرآن!من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت درکوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند"چه کسی مرده است؟"چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است.

قرآن!من شرمنده توام اگر تو را از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام.یکی ذوق می کند که تو را روی برنج نوشته،یکی ذوق می کند که تو را فرش کرده است،یکی ذوق می کند که تو را بر روی طلا نوشته،یکی به خود می بالد که تو را کوچکترین قطع ممکن منتشر کرده است و...!آیا خدا واقعاً تو را فرستاده است تا موزه سازی کنیم؟

قرآن!من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و تو را می شنوند، آنچنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند. اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند:احسنت...! گویی مسابقه نفس است ...

قرآن!من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه،خواندن تو از آخر به اول،یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟

ای کاش آنان که توراحفظ کرده اند،حفظ کنی،تا این چنین تو را اسباب مسابقات هوش نکنند.خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو.آنانکه وقتی تو را می خوانند چنان حظ می کنند،گویی که قرآن همین الآن به ایشان نازل شده است.آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم.